مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

مهدی یار عزیز کوچولوی مامان و بابا

ماهگرد یازدهم

دلم می خواد بدونی تو این همه ستاره / هیچ کی اندازه من نگاتو دوست نداره تولدت پر از نور خوش اومدی ستاره / اگر چه از راه دور هیچ فایده نداره ..             ماهگیت مبارک   هورا یه ماه دیگه بزرگ شدم  چیه مگه باورتون نمیشه دارم یه ساله میشم آره بابا بزرگ شدم وحالا شیرجه به طرف کیک   ...
24 اسفند 1392

تو را دوست دارم ...

من از عهد آدم تو را دوست دام از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شبها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم : تو را دوست دارم                   نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !  من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی تر از غم ندیدم به اندازه غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم : تو را دوست دارم جهان یک دهان شد هم آواز با ما : تو را دوست دارم : تو را دوست دارم ...   ...
16 اسفند 1392

باز هم بیماری

سلام نمکی خاله بمیرم برات که چند روزه دندون چهارمت داره در میاد و کلی اذیت شدی . همش گریه می کنی ، بهونه می گیری ، دوست داری همش بری از خونه بیرون . ولی وقتی هم که میری بیرون یکمی که گذشت دوباره درد دندونت یادت میاد و گریه می کنی . این چند روز خیلی اذیت شدی . دیشب هم که تب کرده بودی مامان و بابا جون بردنت دکتر و قرار شد که یه سری آزمایش ها انجام بدی ولی هنوز جوابش معلوم نشده . گلکم ایشالله که زود زود خوب بشی     ...
10 اسفند 1392
1